محل تبلیغات شما



بعد یه ماه ندیدن به خاطر قرنطینه قرار شد بریم با ماشین دور بزنیم با کلی اســــــــــــــــــــــــــــــــــترس که بابام میاد خونه یا نــــــــــــه روز اول بازاره ساعتــــــــــــــ یه ربــــــــــــــ ب 5 سعید امد دنبالم خالع رعنا خونه ما بود یه کیــــــــــــک کوچیک براش بختــــــم بردم خیلی خوشــــــمزه بود رفتیم گشـــتتیم بعدش ال گلی جلوی فست فود کاکتـتوس نگه داشتیم کلی ادا و اطقار گفتیم عکس بنداریم.
دلم میخواد برگردم اونجا و اون زمانی که از دور برای اولین بار دیدمت و چشام تو چشمات قفل شد ، برگشتم نگات نکنم، که بگم حل نشدم تو اون هاله چشات وقتی برق توش تو تاریکی برام نور‌میشد!بگو دیگه بگو،مگه دوستم نداشتی؟پس چیشد چرا تنهام گذاشتی؟ اره اقا من دلم تنگ شده خیلی ام تنگ شده ولی دستم نهایتش برسه به این حافظه لعنتیم تا بتونم دونه دونه بگردم لا به لای خاطراتم و یکیش رو انقد ببینم تا بمیرم؛بمیرم تا از این حجم دلتنگیم کم شه میگن خاک سرده میخوام انقد برم تو عمق

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ روانشناسی ناحیه یک ری